loading...
وبلاگ ایرانیان
sadegh بازدید : 1213 یکشنبه 03 بهمن 1389 نظرات (3)

پيشينه پرچم ایران:

 


نخستين اشاره در تاريخ اساطير ايران به وجود پرچم به قيام کاوه آهنگر و پيش بند چرمی او بر سر چوبی بر عليه ضحاک بر ميگردد.
پس از شکست ضحاک فريدون بر تخت شاهی نشست و او فرمان داد تا پرچم کاوه را با ديباهای زرد و سرخ و بنفش و گوهر زینت دهند و بدين سان "درفش کاويان" پديد آمد. درفش کاويان صرفاً افسانه نبوده و به استناد تاريخ تا پيش از حمله اعراب به ايران پرچم ملی و نظامی ايران را درفش کاويان می گفتند

sadegh بازدید : 1382 جمعه 01 بهمن 1389 نظرات (7)
نام:منصور جعفری / متولد ۶/۵/۱۳۵۳ / محل تولد تهران / بیشتر دوران کودکی خود را در کنار مادربزگش در میدان ژاله گذراند / در سن ۱۳ سالگی ایران را ترک کرد / در سن ۱۷ سالگی به صورت حر فه ای کار را با اساتید موسیقی آغاز کرد / در سال 1999 در یک فیلم آمریکایی ایفای نقش کرد / اکنون ساکن لوس آنجلس می باشد / مجرد هست
sadegh بازدید : 2752 پنجشنبه 30 دی 1389 نظرات (0)

بیوگرافی کامران و هومن:

 

کامران و هومن جعفری 2 برادر که درتهران به دنیا اومدن که البته یه خواهر هم دارن به اسم کتایون یا همون کتی که کتی از کامران و هومن کوچیکتره و از نظر قیافه خیلی شبیه هومنه که اگه دقت کرده باشین میتونین اون رو در آهنگ کت من یا من تورومیخوام دیده باشین .

sadegh بازدید : 606 پنجشنبه 30 دی 1389 نظرات (0)

مهستی (زاده ۲۵ آبان ۱۳۲۵ - درگذشت ۴ تیر ۱۳۸۶) خواننده درگذشته موسیقی سنتی و پاپ ایرانی و خواهر خوانندهٔ ایرانی هایده است.

مهستی از خوانندگان موسیقی اصیل و همچنین پاپ ایرانی است
وی در نوجوانی استعدادش برای خوانندگی توسط پرویز یاحقی کشف شد
خواهر او هایده از بزرگ‌ترین خوانندگان درگذشته موسیقی پاپ ایران است
در ادامه بخوانید------------------
sadegh بازدید : 3395 پنجشنبه 30 دی 1389 نظرات (0)
بیوگرافی حمیرا
نام اصلی ایشان پروانه امیرافشاری می‌‌باشد. ایشان متولد اسفند ماه سال ۱۳۲۸ در شهر تهران می‌‌باشند. وی از خانواده بانفوذ و سرشناس امیرافشاری که اصالتی آذری دارند می‌باشد. پدر ایشان صاحب ۱۵۰ شهر و روستا در منطقه شرق ایران و توابع طالقان بودند. از همان کودکی حمیرا خانه آنها به افتخار افراد بانفوذ حکومتی شاهد مراسم بزرگ با حضور هنرمندان نامی آن زمان مثل قمرالملوک وزیری، روح انگیز، بنان، ملوک ضرابی و ... بود که همین انگیزه اولیه دختر خانواده برای رو آوری به آواز شد. حمیرا به دور از چشم پدر و با تشویق همسر روشن فکر و تازه از آلمان بازگشته خود با نام نویسی در تست صدا در شورای رادیو آن زمان حیرت و تحسین اعضا شورا را سبب شد و پس از آن تحت تعلیم استاد علی تجویدی و بانو ملوک ضرابی قرار گرفت. وی دو سال بعد در سن ۱۸ سالگی به یک خواننده تمام عیار تبدیل شد.
در همان سن آوازی را در دستگاه سه گاه با آهنگسازی علی تجویدی و شعری از رهی معیری به نام صبرم عطا کن را اجرا کردند که در کتاب ترانه‌های ماندگار این اثر به ثبت رسیده است.
وی به علت مخالفت پدر با نام مستعار حمیرا فعالیت خود را آغاز کرد اما پدر وی صدای دختر خود را می‌‌شناسد و طلاق دختر خود را از همسرش می‌‌گیرد و به مدت یک سال دختر خود در خانه زندانی می‌‌کند بعد یک سال یک سفر اروپا برای جناب امیرافشاری پیش می‌‌آید. حمیرا که از حمایت مادر خود برخوردار بود دومین اثر خود به نام پشیمانم با آهنگسازی استاد تجویدی و ترانه‌ای از بیژن ترقی در دستگاه همایون اجرا می‌‌کند که به علت مدلاسیون اصیل و فراموش شده آن دستگاه باعث تحول عظیمی در موسیقی سنتی ایرانی می‌شود. پدر وی با آگاهی از اثر جدید دختر خود وی را از خانه طرد و از ارث محروم می‌‌کند. بعد از آن وی مدتی را در خانه پسر عمویش که همسر وی هما میر افشار ترانه سرای معروف بود به سر برد تا آنکه با استاد پرویز یاحقی ازدواج می‌‌کند.
صدای ایشان قابلیت سوبرآنو از ابتدا تا اوج را دارد که از کمیاب‌ترین نوع صداها می‌‌باشد. ایشان مدت شش یا هفت سال همسر آهنگساز به نام ایرانی پرویز یاحقی بودند که در این دوره زناشویی آثار ماندگاری با شعرهایی از بیژن ترقی و آهنگ های از یاحقی همچون مرانفریبی هدیه عشق بهار نو رسیده، مرا تنها نگداری، پنجره‌ای به باغ گل و ... اجرا کرده است. وی بعد از انقلاب چند ماه در زندان به سر برد و با پرداخت مالیاتی معادل سی هزار دلار آزاد و تا اواسط سال شصت خورشیدی در ایران ماند و بعد از گذراندن مزاحمت های فراوان با همسر و دختر دو ساله اش به نام هنگامه از مرز پاکستان از ایران خارج شد و از آنجا به اسپانیا و بعد از آن به کاستاریکا در آمریکای مرکزی رفت وی در کاستاریکا دچار افسردگی شدید شد، به صورتی که مدت یک سال تحت درمان روان پزشک بود.
شوهر وی در این میان همسر و دختر خود را ترک و به امریکا مهاجرت کرد. حمیرا با کمک همسر پسر عمویش هما میر افشار به ایالت کالیفرنیا مهاجرت و کار هنری خود را از سر گرفت و در سال هفتاد و هشت خورشیدی به تومور مغزی دچار شد که به صورت معجزه آسایی از اتاق عمل نجات یافت. وی همینک در شهر لوس آنجلس زندگی می‌‌کند

sadegh بازدید : 462 پنجشنبه 30 دی 1389 نظرات (0)
نام : سکینه ده بالا

نام هنری : هایده

تاریخ تولد : 1321

محل تولد : کرمانشاه

تاریخ وفات : 1368

محل وفات : آمریکا

محل دفن : آمریکا



هایده در سال 1321 هجری شمسی در یکی از روستاهای کرمانشاه بدنیا آمد.
در ادامه بخوانید۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰
sadegh بازدید : 2163 پنجشنبه 30 دی 1389 نظرات (0)

                                 

                                                                      

"گوگوش"کلمه ای است ارمنی و نام مرد است می گویند وقتی گوگوش خیلی کوچک بود یک حانواده ارمنی همسایه آنها بودند که پسری به نام گوگوش داشتند .خانم آتشین ،"گوگوش" از این نام خوشش آمد و به عنوان نام هنری خود انتخاب کرد.پدر وی هنرمند و آکروبات بود و در تماشاخانه ها به حرکات آکروباتیک می پر داخت که در آن روزگار بسیار پرطرفدار بود ومردم از برنامه های او استقبال می کردند گوگوش خردسال نیز گاهی به پدر کمک می کرد و از این رو در دو سه سالگی روی صحنه رفتن را تجربه کرد. پدر گوگوش او را به هنر موسیقی و اجرا تشویق می کرد آثار نبوغ و استعداد در همان کودکی در گوگوش هویدا بود و همه را به تحسین وا می داشت.گوگوش از دوران خردسالی در رادیو و تلویزیون هنرمندی می کرد. ترانه هایی که با صدای کودکانه و سیمای معصوم و زیبایش در برنامه های رادیو و تلویزیون می خواند بسیار دلنشین و پر طرفدار بود .زمان سپری شد و دوران نوجوانی و جوانی وی فرا رسید .او دختری زیبا و خوش اندام بود و استعداد و نبوغ او در موسیقی و هنر با سالها تمرین و تجربه عجین شد و گوگوش را به یکی از محبوبترین خوانندگان تاریخ موسیقی ایران تبدیل کرد و حتی این شهرت و محبوبیت از ایران نیز پا فراتر گذاشت و در سر تاسر جهان به خصوص تاجیکستان نیز کشیده شد .برخی او را "شاهماهی موسیقی ایران " نامیده اند.

                                        

sadegh بازدید : 1964 چهارشنبه 29 دی 1389 نظرات (0)
 
چند نوع مختلف ای ترانزیستور
چند نوع مختلف ای ترانزیستور


ترانزیستور را معمولاً به عنوان یکی از قطعات الکترونیک می‌شناسند. ترانزیستور یکی از ادوات حالت جامد است که از مواد نیمه رسانایی مانند سیلیسیم و ژرمانیوم ساخته می‌شود.یک ترانزیستور در ساختار خود دارای پیوندهایپیوند نوع N و پیوند نوع P می‌باشد.

فهرست مندرجات

[نهفتن]
sadegh بازدید : 2129 چهارشنبه 29 دی 1389 نظرات (0)

در 14 دي ماه در محله سرچشمه تهران در خانواده اي هنرمند متولد شد او يك خواننده فداكار است با يك صداي فريبنده كه هر شنونده را هيپنوتيزم مي كند . ظهور او در موسيقي ايراني يك پديده از فردا بود . شهره در 7 سالگي متوجّه شد به موسيقي علاقه بسياري دارد و به هنرستان موسيقي رفت تا با موسيقي آشنايي بيشتري پيدا كند

بقیه در ادامه مطلب/////////

sadegh بازدید : 4276 چهارشنبه 29 دی 1389 نظرات (0)
هلن در شهر تهران به دنیا آمده است. او خوانندگی را از همان دوران بچگی شروع کرد. او در سن 15 سالگی، تحصیلاتش را در هنرستان موسیقی به ویژه در زمینه اپرا و پیانو آغاز کرد. او در سال 1364 به آلمان رفته و شروع به سازماندهی کنسرتها و اجراهای زنده در شهرهای مختلف آلمان به همراه دیگر خوانندگان مشهور ایرانی نمود. هلن در سال 1374 به آمریکا رفت و خوانندگی را به صورت حرفه ای ادامه داد. تا کنون، هلن 4 آلبوم در زمینه موسیقی پاپ منتشر کرده است. وی میتواند به زبانهای فارسی، ارمنی، انگلیسی، اسپانیایی و عربی بخواند
           
        ادامه تاچند روز دیگر به علت در دسترس نبودن اضافه میشود                                             . See full size image
sadegh بازدید : 608 سه شنبه 28 دی 1389 نظرات (1)

                                    نام : مصطفی
نام خانوادگی : زمانی

 


اصلیت : شمالی
تابعیت : ایران
اولین نقش : حضرت یوسف
تحصیلات : کارشناس مدیریت صنعتی
محل زندگی : تهران
پیش از این از رویارویی با خبرنگاران احساس خوبی نداشته از عنوان کردن حرفهای تکراری بیزار است اعتماد به نفس زیادی دارد میدانست نقش حضرت یوسف سرو صدای زیادی میکند آدم محتاطی است 99 درصد از آشنایان او را نسبت به مطبوعات دچار دلهره کرده اند از بچگی عاشق بازیگری بوده وقتی وارد دانشگاه شد به بازیگری در تاتر پرداخت معتقد است فضای رشد پیشرفت برای جوانان و نوجوانان علاقه مند در شهرستانها کم و محدود است میان بازیگران مرد محمدرضا فروتن را خیلی دوست دارد به نظر او هدیه تهرانی هنرپیشه تاثیرگذاری است بازی فروتن و تهرانی را در قرمز خیلی دوست دارد از طریق دوستش متوجه شد برای سریال یوسف دنبال بازیگر هستند ابتدا هیچ شانی برای خود قائل نبوده روز اول تست هول شده و دیالوگهایش را فراموش کرده پیش از تست دوم کتاب یوسف در آینه تاریخ را خواند بعد از تست دوم قراردادی 6 ماهه امضا کرد . برای ایفای بهتر نقش به کلاسهای بازیگری سوارکاری و بدنسازی رفت به خاطر فشارهای حاکم بر فضای کار 2 بار انصراف داده .معتقد است سلحشور پای او ایستاد .خود را مدیون صداقت و اعتماد سلحشور میداند .اولین پلان را 8 بهمن 1383 بازی کرد .بازیگر نقش نوجوانی یوسف پسرعمه زمانی است .کتایون ریاحی را بهترین انتخاب برای نقش زلیخا میداند

                                                                                                  

                                                                

Cinema

 

بقیه در ادامه مطلب....................................................................................................

 

 

                                       

sadegh بازدید : 472 سه شنبه 28 دی 1389 نظرات (0)
بهنوش بختیاری بازیگری كه در اكثر ساخته‌های مهران مدیری حضور داشته و با نقش‌های متفاوت بر محبوبیت خود در بین سریال‌های تلویزیون افزوده است.
بهنوش بختیاری متولد 29/2/1354 در بیمارستان اقبال تهران و ساكن شهرك ژاندارمری است.
پدرش بختیاری و مادرش تهرانی است. بهنوش عضو آخر یك خانواده 6 نفری است. یك خواهر و دو برادر بزرگ‌تر از خود دارد كه هر سه متاهلند.
در رشته مترجمی زبان لیسانس گرفته و با توجه به علاقه فراوانی كه به این رشته دارد به محض این‌كه فرصتی پیدا كند، به سراغ این رشته و ترجمه متون می‌رود.
با توجه به شایعات فراوانی كه در مورد ازدواج او بر سر زبان‌هاست هنوز مجرد است و به قول خودش شاید اصلا ازدواج نكند.

Cinema
sadegh بازدید : 572 دوشنبه 27 دی 1389 نظرات (0)

 

*در دبیرستان دلگشای تهران تحصیل کرده است.
*دوران مدرسه شاگرد خوبی بود.
*برادر بزرگترش در ادبیات و موسیقی فعال است و در ایران زندگی می کند
.*دو برادر دیگرش سالهاست ساکن سوئد هستند
*دروس زیست شناسی و ادبیاتش فوق العاده خوب بودند.
*گاهی معلم ادبیاتش کلاس را در اختیار او می گذاشت و می رفت.
*سال 1340 متولد شد.
*محل تولدش میدان بروجردی واقع در تهران است.
*در خانواده ای متوسط به دنیا آمد.
*در کودکی بسیار دمدمی مزاج بود.
*یکی از آرزوهایش این بود که زیست شناس شود.
*بر عکس ساخته هایش بیشتر به آثار جدی در فیلم سازی علاقه دارد.
Cinema
sadegh بازدید : 491 دوشنبه 27 دی 1389 نظرات (0)

img/daneshnameh_up/d/d1/Moghavemat.jpg

شاید شما نیز از دیدن این اشیاء ریز و رنگی ، داخل رادیو و وسایل دیگر شگفت‌زده شده باشید و بخواهید بدانید از چه جنسی هستند و به چه دردی می‌خورند؟

مقاومت ، یکی از المان‌های الکتریکی است که برای این طراحی شده است که در مدار یک مقاومت الکتریکی ( electrical resistance ) بوجود آورد . مقاومتها به گونه‌ای ساخته می‌شوند که بتوانند جریان عبوری از مدار را در حد مورد نیاز محدود کنند. دو نوع مقاومت وجود دارد:مقاومت های ثابت و متغیر .

د ادامه بخوانید*****

sadegh بازدید : 664 دوشنبه 27 دی 1389 نظرات (0)

img/daneshnameh_up/2/26/Khazen3.jpg

مقدمه

خازن المان الکتریکی است که می‌تواند انرژی الکتریکی را توسط میدان الکترواستاتیکی (بار الکتریکی) در خود ذخیره کند. انواع خازن در مدارهای الکتریکی بکار می‌روند. خازن را با حرف C که ابتدای کلمه capacitor است نمایش می‌دهند. ساختمان داخلی خازن از دو قسمت اصلی تشکیل می‌شود:


الف – صفحات هادی
ب – عایق بین هادیها (دی الکتریک)
در ادامه بخوانید******
sadegh بازدید : 378 دوشنبه 27 دی 1389 نظرات (0)

۲۹خرداد سالروز درگذشت دکتر علی شریعتی است. به همین مناسبت هر ساله به پاس خدمات ارزنده او به نسل جوان این کشور آثار و اندیشه های او همچون استاد شهید مرتضی مطهری مورد نقد و بازخوانی مستمر قرار می گیرد. بی شک او و استاد مطهری دو اندیشمند و دو متفکر تأثیرگذار در جامعه ایرانی بوده و هستند که اندیشه های آنان مقدمات نظری انقلاب اسلامی ایران را فراهم کرد. مجموعه آثار شریعتی که تاکنون بالغ بر ۳۷ اثر رسیده است شامل آثار مختلفی چون، تاریخ، دین، جامعه شناسی، سیاست، عرفان، هنر و … است. در این میان او اهتمام ویژه ای به معرفی الگوهای خاص دینی دارد. شخصیتهایی چون ابوذر، علی(ع)، حسین(ع)، اقبال لاهوری و… کسانی هستند که در تاریخ اندیشه او به تدریج مشاهده می شوند. از منظر او معرفی الگوهای بزرگ در واقع نشان دادن توانمندیها و بستر مساعد تمدنی است که توانسته است آنان را در خود پرورش دهد.
او می گوید:
« این یک افتخار بزرگی است که هنوز علی رغم همه علل و عوامل سیاسی و استعماری و ارتجاعی و مادی که مانع رشد و پیشرفت شخصیتها و نبوغ ها در جامعه اسلامی هست، اسلام چون گذشته، قدرت سازندگی انسان و پرورش دهندگی نبوغ را در خود حفظ کرده.»

(مقدمه « ما و اقبال » / ص ۱۱)

سال شمار زندگی دکتر شریعتی :

۱۳۱۲
تولد ۳ آذر ماه

۱۳۱۹
ورود به دبستان «ابن یمین»

۱۳۲۵
ورود به دبیرستان «فردوسی مشهد»

۱۳۲۷
عضویت در کانون نشر حقایق اسلامی

۱۳۲۹
ورود به دانش سرای مقدماتی مشهد

۱۳۳۱
اشتغال در اداره ی فرهنگ به عنوان آموزگار
شرکت در تظاهرات خیابانی علیه حکومت موقت قوام السلطنه ‌و دستگیری کوتاه
اتمام دوره دانش سرا. بنیانگذاری ‌انجمن اسلامی دانش آموزان

۱۳۳۲
عضویت در نهضت مقاومت ملی

۱۳۳۳
گرفتن دیپلم کامل ادبی

۱۳۳۵
ورود به دانشکده ادبیات مشهد و ترجمه کتاب ابوذر ‌غفاری

۱۳۳۶
دستگیری به همراه ۱۶‌ نفر از اعضاء نهضت مقاومت

۱۳۳۷
فارق‌التحصیلی از دانشکده ادبیات با رتبه اول

۱۳۳۸
اعزام به فرانسه با بورس دولتی

۱۳۴۰
همکاری با کنفدراسیون‌ دانشجویان ‌ایرانی، جبهه ملی، نشریه‌ ایران ‌آزاد

۱۳۴۲
اتمام تحصیلات ‌و ‌اخذ مدرک ‌دکترا در رشته تاریخ و گذراندن کلاس‌های جامعه‌شناسی

۱۳۴۳
بازگشت به ایران و دستگیری در مرز

۱۳۴۵
استادیاری تاریخ در دانشگاه مشهد

۱۳۴۷
آغاز سخنرانی‌ها در حسینیه ارشاد

۱۳۵۱
تعطیلی حسینیه ارشاد و ممنوعیت سخنرانی

۱۳۵۲
دستگیری و ۱۸ ماه زندان انفرادی

۱۳۵۴
خانه نشینی و آغاز زندگی سخت در تهران و مشهد

۱۳۵۶
هجرت به اروپا و شهادت.

سال های کودکی و نوجوانی

دکتر در کاهک متولد شد. مادرش زنی روستایی و پدرش مردی اهل قلم و مذهبی بود. سال های کودکی را در کاهک گذراند. افراد خاصی در این دوران بر او تاثیر داشتند، از جمله: مادر، پدر، مادر بزرگ مادری و پدری و ملا زهرا (مکتب ‌دار ده کاهک).
دکتر در سال ۱۳۱۹ -در سن هفت سالگی- در دبستان ابن‌یمین در مشهد، ثبت نام کرد اما به دلیل اوضاع سیاسی و تبعید رضا‌خان و اشغال کشور توسط متفقین، استاد (پدر دکتر)، خانواده را بار دیگر به کاهک فرستاد. دکتر پس از برقراری صلح نسبی در مشهد به ابن‌یمین بر‌می‌گردد. در اواخر دوره دبستان و اوائل دوره دبیرستان رفت و آمد او و خانواده به ده به دلیل مشغولیت‌های استاد کم می‌شود. در این دوران تمام سرگرمی دکتر مطالعه و گذراندن اوقات خود در کتاب خانه پدر بود. دکتر در ۱۶ سالگی سیکل اول دبیرستان (کلاس نهم نظام قدیم) را به پایان رساند و وارد دانش سرای مقدماتی شد. او قصد داشت تحصیلاتش را ادامه دهد.
در سال ۳۱، اولین بازداشت او رخ داد و این اولین رویارویی او و نظام حکومتی بود. این بازداشت طولانی نبود ولی تاثیرات زیادی در زندگی آینده او گذاشت. در این زمان فصلی نو در زندگی او آغاز شد، فصلی که به تدریج از او روشنفکری مسئول و حساس نسبت به سرنوشت ملتش ساخت.

آغاز کار آموزی

با گرفتن دیپلم از دانش سرای مقدماتی، دکتر در اداره‌ی فرهنگ استخدام شد. ضمن کار، در دبستان کاتب‌پور در کلاس های شبانه به تحصیل ادامه داد و دیپلم کامل ادبی گرفت. در همان ایام در کنکور حقوق نیز شرکت کرد. دکتر به تحصیل در رشته فیزیک هم ابراز علاقه می‌کرد، اما مخالفت پدر، او را از پرداختن بدان بازداشت. دکتر در این مدت به نوشتن چهار جلد کتاب دوره ابتدایی پرداخت. این کتاب‌ها در سال ۳۵، توسط انتشارات و کتاب‌فروشی باستان مشهد منتشر و چند بار تجدید چاپ شد و تا چند سال در مقطع ابتدایی آن زمان تدریس ‌شد. در سال ۳۴، با باز شدن دانشگاه علوم و ادبیات‌‌انسانی در مشهد، دکتر و چند نفر از دوستانشان ‌برای ثبت نام در این دانشگاه اقدام کردند. ولی به دلیل شاغل بودن و کمبود جا تقاضای آنان رد شد. دکتر و دوستانشان همچنان به شرکت در این کلاس‌ها به صورت آزاد ادامه دادند. تا در آخر با ثبت نام آنان موافقت شد و توانستند در امتحانات آخر ترم شرکت کنند. در این دوران دکتر به جز تدریس در دانشگاه طبع شعر نوی خود را می‌آزمود. هفته‌ ای یک بار نیز در رادیو برنامه ادبی داشت و گه‌گاه مقالاتی نیز در روزنامه خراسان چاپ می‌کرد. در این دوران فعالیت‌های او همچنان در نهضت مقاومت ادامه داشت ولی شکل ایدئولوژیک به خود نگرفته بود.

ازدواج

در تاریخ ۲۴ تیرماه سال ۴۷ با پوران شریعت رضوی، یکی از همکلاسی‌هایش ازداوج کرد.
دکتر در این دوران روزها تدریس می‌کرد و شب ها را روی پایان‌نامه‌اش کار می‌کرد. زیرا می‌بایست سریع‌تر آن را به دانشکده تحویل می‌داد. موضوع تز او، ترجمه کتاب «در نقد و ادب» نوشته مندور (نویسنده مصری) بود. به هر حال دکتر سر موقع رساله‌اش را تحویل داد و در موعد مقرر از آن دفاع کرد و مورد تایید اساتید دانشکده قرار گرفت. بعد از مدتی به او اطلاع داده شد بورس دولتی شامل حال او شده است. پس به دلیل شناخت نسبی با زبان فرانسه و توصیه اساتید به فرانسه برای ادامه تحصیل مهاجرت کرد.

دوران اروپا

عطش دکتر به دانستن و ضرورت‌های تردید ناپذیری که وی برای هر‌ یک از شاخه‌های علوم انسانی قائل بود، وی را در انتخاب رشته مردد می‌کرد. ورود به فرانسه نه تنها این عطش را کم نکرد، بلکه بر آن افزود. ولی قبل از هر کاری باید جایی برای سکونت می‌یافت و زبان را به طور کامل می‌آموخت. به این ترتیب بعد از جست و جوی بسیار توانست اتاقی اجاره کند و در موسسه آموزش زبان فرانسه به خارجیان (آلیس) ثبت نام کند. پس روزها در آلیس زبان می‌خواند و شب‌ها در اتاقش مطالعه می کرد و از دیدار با فارسی‌زبانان نیز خودداری می نمود. با این وجود تحصیل او در آلیس دیری نپایید. زیرا وی نمی‌توانست خود را در چارچوب خاصی مقید کند، پس با یک کتاب فرانسه و یک دیکشنری فرانسه به فارسی به کنج اتاقش پناه می‌برد. وی کتاب «نیایش» نوشته الکسیس کارل را ترجمه می‌کرد.
فرانسه در آن سال‌ها کشور پرآشوبی بود. بحران الجزائر از سال‌ها قبل آغاز شده بود. دولت خواهان تسلط بر الجزائر بود و روشنفکران خواهان پایان بخشیدن به آن. این بحران به دیگر کشور‌ها نیز نفوذ کرده بود.

تحصیلات و اساتید

دکتر در آغاز تحصیلات، یعنی سال ۳۸، در دانشگاه سربن، بخش ادبیات و علوم انسانی ثبت نام کرد. وی به پیشنهاد دوستان و علاقه شخصی به قصد تحصیل در رشته جامعه شناسی به فرانسه رفت. ولی در آنجا متوجه شد که فقط در ادامه رشته قبلی‌اش می‌تواند دکتراییش بگیرد. پس بعد از مشورت با اساتید، موضوع رساله‌اش را کتاب‌ «تاریخ فضائل بلخ»، اثری مذهبی، نوشته صفی‌الدین قرار داد.
بعد از این ساعت‌ها روی رساله‌اش کار می‌کرد. دامنه مطالعاتش بسیار گسترده بود. در واقع مطالعاتش گسترده‌تر از سطح دکترایش بود. ولی کارهای تحقیقاتی رساله‌اش کار جنبی برایش محسوب می شد. درس‌ها و تحقیقات اصلی دکتر، بیشتر در دو مرکز علمی انجام می شد. یکی در کلژدوفرانس در زمینه جامعه ‌شناسی و دیگر در مرکز تتبعات عالی در زمینه جامعه شناسی مذهبی.
دکتر در اروپا، به جمع جوانان نهضت آزادی پیوست و در فعالیت‌های سازمان‌های دانشجویی ایران در اروپا شرکت می‌کرد. در سال‌های ۴۰-۴۱ در کنگره‌ها حضور فعال داشت. دکتر در این دوران در روزنامه‌های ایران آزاد، اندیشه جبهه در امریکا و نامهء پارسی حضور فعال داشت. ولی به ‌تدریج با پیشه گرفتن سیاست صبر و انتظار از سوی رهبران جبهه، انتقادات دکتر از آنها شدت یافت و از آنان قطع امید کرد و از روزنامه استعفا داد. در سال ۴۱، دکتر با خواندن کتاب «دوزخیان روی زمین»، نوشته فرانس فانون با اندیشه های این‌نویسنده انقلابی آشنا شد و در چند سخنرانی برای دانشجویان از مقدمه آن که به قلم ژان‌پل ‌سارتر بود، استفاده کرد.
دکتر در سال (۱۹۶۳) از رساله خود در دانشگاه دفاع کرد و با درجه دکترای تاریخ فارق‌التحصیل شد. از این به بعد با دانشجویان در چای خانه‌ دیدار می‌کرد و با آنان در مورد مسائل بحث و گفتگو می‌کرد. معمولا جلسات سیاسی هم در این محل‌ها برگزار می‌شد. سال ۴۳ بعد از اتمام تحصیلات و قطع شدن منبع مالی از سوی دولت، دکتر علی‌رغم خواسته درونی و پیشنهادات دوستان از راه زمینی به ایران برگشت. وی با دانستن اوضاع سیاسی – فرهنگی ایران بعد از سال ۴۰ که به کسی چون او – با آن سابقه سیاسی – امکان تدریس در دانشگاه‌ها را نخواهند داد و نیز علی‌رغم اصرار دوستان هم فکرش مبنی بر تمدید اقامت در فرانسه یا آمریکا، برای تداوم جریان مبارزه در خارج از کشور، تصمیم گرفت که به ایران بازگردد. این بازگشت برای او، عمدتاً جهت کسب شناخت عینی از متن و اعماق جامعهء ایران و توده‌های مردم بود، همچنین استخراج و تصفیه منابع فرهنگی، جهت تجدید ساختمان مذهب.

از بازگشت تا دانشگاه

دکترسال ۴۳ به ایران برگشت و در مرز دستگیر شد. حکم دستگیری از سوی ساواک بود و متعلق به ۲ سال پیش، ولی چون دکتر سال ۴۱ از ایران از طریق مرز‌های هوایی خارج و به فرانسه رفته بود، حکم معلق مانده بود. پس اینک لازم‌الاجرا بود. پس بعد از بازداشت به زندان غزل‌قلعه در تهران منتقل شد. اوائل شهریور همان سال بعد از آزادی به مشهد برگشت. بعد از مدتی با درجه چهار آموزگاری دوباره به اداره فرهنگ بازگشت. تقاضایی هم برای دانشگاه تهران فرستاد. تا مدت ها تدریس کرد، تا بالاخره در سال ۴۴، بار دیگر، از طریق یک آگهی برای استادیاری رشته تاریخ در تهران درخواست داد. در سر راه تدریس او مشکلات و کارشکنی‌های بسیاری بود. ولی در آخر به دلیل نیاز مبرم دانشگاه به استاد تاریخ، استادیاری او مورد قبول واقع شد و او در دانشگاه مشهد شروع به کار کرد. سال‌های ۴۵-۴۸ سال‌های نسبتاً آرامی برای خانواده‌ی او بود. دکتر بود و کلاس‌های درسش و خانواده. تدریس در دانشکده‌ی ادبیات مشهد، نویسندگی و بقیه اوقات بودن با خانواده‌اش تمام کارهای او محسوب می‌شد.

دوران تدریس

ازسال ۴۵، دکتر به عنوان استادیار رشته تاریخ، در دانشکده مشهد، استخدام می‌شود. موضوعات اساسی تدریسش تاریخ ایران، تاریخ و تمدن اسلامی و تاریخ تمدن‌های غیر اسلامی بود. از همان آغاز، روش تدریسش، برخوردش با مقررات متداول دانشکده و رفتارش با دانشجویان، او را از دیگران متمایز می‌کرد. بر خلاف رسم عموم اساتید از گفتن جزوه ثابت و از پیش تنظیم شده پرهیز می‌کرد. دکتر، مطالب درسی خود را که قبلاً در ذهنش آماده کرده بود، بیان می‌کرد و شاگردانش سخنان او را ضبط می‌کردند. این نوارها به وسیله دانشجویان پیاده می‌شد و پس از تصحیح، به عنوان جزوه پخش می‌شد. از جمله، کتاب اسلام‌شناسی‌ مشهد و کتاب تاریخ‌تمدن از همین جزوات هستند.
اغلب کلاس های او با بحث و گفتگو شروع می‌شد. پیش می‌آمد دانشجویان بعد از شنیدن پاسخ‌های او بی‌اختیار دست می‌زدند. با دانشجویان بسیار مانوس، صمیمی و دوست بود. اگر وقتی پیدا می‌کرد با آنها در تریا چای می‌خورد و بحث می‌کرد. این بحث‌ها بیشتر بین دکتر و مخالفین‌ اندیشه‌های او در می‌گرفت. کلاس‌های او مملو از جمعیت بود. دانشجویان دیگر رشته‌ها درس خود را تعطیل می‌کردند و به کلاس او می‌آمدند. جمعیت کلاس آن قدر زیاد بود که صندلی‌ها کافی نبود و دانشجویان روی زمین و طاقچه‌های کلاس، می‌نشستند. در گردش‌های علمی و تفریحی دانشجویان شرکت می‌کرد. او با شوخی‌هایشان، مشکلات روحیشان و عشق‌های پنهان میان دانشجویان آشنا بود. سال ۴۷، کتاب «کویر» را چاپ کرد. حساسیت، دقت و عشقی که برای چاپ این کتاب به خرج داد، برای او، که در امور دیگر بی‌توجه و بی‌نظم بود، نشانگر اهمیت این کتاب برای او بود. (کویر نوشته‌های تنهایی اوست).
در فاصله سال های تدریسش، سخنرانی‌هایی در دانشگاهای دیگر ایراد می‌کرد، از قبیل دانشگاه آریا‌مهر (صنعتی‌شریف)، دانش سرای عالی سپاه، پلی‌تکنیک‌تهران و دانشکده نفت آبادان. مجموعه این فعالیت‌ها سبب شد که مسئولین دانشگاه درصدد برآیند تا ارتباط او را با دانشجویان قطع کنند و به کلاس‌های وی که در واقع به جلسات سیاسی-فرهنگی، بیشتر شباهت داشت، خاتمه دهند. پس دکتر، با موافقت مسئولین دانشگاه، به بخش تحقیقات وزارت علوم در تهران، منتقل شد. به دلائل اداری دکتر به عنوان مامور به تهران اعزام شد و موضوعی برای تحقیق به او داده شد، تا روی آن کار کند. به هر حال عمر کوتاه تدریس دانشگاهی دکتر، به این شکل به پایان می‌رسد.

حسینیه ارشاد

این دوره از زندگی دکتر، بدون هیچ گفتگویی پربارترین و درعین حال پر دغدغه‌ترین دوران حیات اوست. او در این دوران، با سخنرانی‌ها و تدریس در دانشگاه، تحولی عظیم در جامعه به وجود آورد. این دوره از زندگی دکتر به دوران حسینیه ارشاد معروف است. حسینیه ارشاد در سال ۴۶، توسط عده‌‌ای از شخصیت‌های ملی و مذهبی، بنیان گذاشته شده بود. هدف ارشاد طبق اساسنامه‌ی آن عبارت بود از تحقیق، تبلیغ و تعلیم مبانی اسلام.
از بدو تاسیس حسینیه ارشاد در تهران، از شخصیت‌هایی چون آیت‌لله مطهری دعوت می‌شد تا با آنان همکاری کنند. بعد از مدتی از طریق استاد شریعتی (پدر دکتر) که با ارشاد همکاری داشت، از دکتر دعوت شد تا با آنان همکاری داشته باشد. در سال‌های اول همکاری دکتر با ارشاد، به علت اشتغال در دانشکده ادبیات مشهد، ایراد سخنرانی‌های او مشروط به اجازه دانشکده بود، برای همین بیشتر سخنرانی‌ها در شب‌جمعه انجام می‌شد، تا دکتر بتواند روز شنبه سر کلاس درس حاضر باشد. پس از چندی همفکر نبودن دکتر و بعضی از مبلغین، باعث بروز اختلافات جدی میان مبلغین و مسئولین ارشاد شد. در اوائل سال ۴۸، این اختلافات علنی شد و از هیئت امنا خواسته شد که دکتر دیگر در ارشاد سخنرانی نکند. اما بعد از تشکیل جلسات و و نشست‌هایی، دکتر باز هم در حسینیه سخنرانی کرد. هدف دکتر از همکاری با ارشاد، تلاش برای پیش برد اهداف اسلامی بود. سخنرانی‌های او، خود گواهی آشکار بر این نکته است. در سخنرانی‌ها، مدیریت سیاسی کشور به شیوه‌ای سمبلیک مورد تردید قرار می‌گرفت. در اواخر سال ۴۸، حسینیه ارشاد، کاروان حجی به مکه اعزام می‌کند تا در پوشش اعزام این کاروان به مکه، با دانشجویان مبارز مقیم در اروپا، ارتباط برقرار کنند.
دکتر با وجود ممنوع‌الخروج بودن، با تلاش‌های بسیار، با کاروان همراه می شود. تا سال ۵۰دکتر همراه با کاروان حسینیه، سه سفر به مکه رفت که نتیجه آن مجموعه سخنرانی‌های میعاد با ابراهیم و مجموعه سخنرانی‌ها تحت عنوان حج در مکه بود، که بعدها به عنوان کتابی مستقل منتشر شد. پس از بازگشت از آخرین سفر در راه برگشت به مصر رفت، که این سفر ره‌آورد زیادی داشت، از جمله کتاب آری این چنین بود برادر.
در سال‌های ۴۹-۵۰، دکتر بسیار پر کار بود. او می‌کوشید، ارشاد را از یک موسسه مذهبی به یک دانشگاه تبدیل کند. از سال ۵۰، شب و روزش را وقف این کار می‌کند، در حالی که در این ایام در وزارت علوم هم مشغول بود. به مرور زمان، حضور دکتر در ارشاد، باعث رفتن برخی از اعضا شد، که باعث به وجود آمدن جوی یک‌دست‌تر و هم‌فکر‌تر شد. با رفتن این افراد، پیشنهاد‌های جدید دکتر، قابل اجرا شد. دانشجویان دختر و پسر، مذهبی و غیر مذهبی و از هر تیپی در کلاس‌های دکتر شرکت می‌کردند. در ارشاد، کمیته‌یی مسئول ساماندهی جلسات و سخنرانی‌ها شد. به دکتر امکان داده شد که به کمیته‌های نقاشی و تحقیقات نیز بپردازد. انتقادات پیرامون مقالات دکتر و استفاده از متون اهل تسنن در تدوین تاریخ ‌اسلام و همچنین حضور زنان در جلسات، گذاشتن جلسات درسی برای دانشجویان دختر و مبلمان سالن و از این قبیل مسائل بود. این انتقادات از سویی و تهدیدهای ساواک از سوی دیگر هر روز او را بی‌حوصله تر می‌کرد و رنجش می‌داد. دیگر حوصله معاشرت با کسی را نداشت. در این زمان به غیر از درگیری‌های فکری، درگیری‌های شغلی هم داشت. عملاً حکم تدریس او در دانشکده لغو شده بود و او کارمند وزارت علوم محسوب می‌شد. وزارت علوم هم، یک کار مشخص تحقیقاتی به او داده بود تا در خانه انجام دهد. از اواخر سال۵۰ تا۵۱، کار ارشاد سرعت غریبی پیدا کرده بود. دکتر در این دوران به فعال شدن بخش‌های هنری حساسیت خاصی نشان می‌داد. دانشجویان هنر دوست را تشویق می‌کرد تا نمایشنامه ابوذر را که در دانشکده مشهد اجرا شده بود، بار دیگر اجرا کنند. بالاخره نمایش ابوذر در سال ۵۱، درست یکی دوماه قبل از تعطیلی حسینیه، در زیر زمین ارشاد برگزار شد. این نمایش باعث ترس ساواک شد، تا حدی که در زمان اجرای نمایش بعد به نام «سربداران» در ارشاد، حسینیه برای همیشه بسته و تعطیل شد، درست در تاریخ۱۳۵۱/۸/۱۹

آخرین زندان

از آبان ماه ۵۱ تا تیر ماه ۵۲، دکتر به زندگی مخفی روی آورد. ساواک به دنبال او بود. از تعطیلی به بعد، متن سخنرانی‌های دکتر با اسم مستعار به چاپ می‌رسید. در تیر ماه ۵۲، دکتر در نیمه شب به خانه‌اش مراجعه کرد. بعد از جمع‌آوری لوازم شخصیش و وداع با خانواده و چهار فرزندش دو روز بعد به شهربانی مراجعه کرد و خودش را معرفی کرد. بعد از آن روز به مدت ۱۸ ماه به انفرادی رفت. شکنجه‌های او بیشتر روانی بود تا جسمی. در اوائل ملاقات در اتاقی خصوصی انجام می‌شد و بیشتر مواقع فردی ناظر بر این ملاقات ها بود. دکتر اجازه استفاده از سیگار را داشت ولی کتاب نه!! بعد از مدتی هم حکم بازنشستگی از وزارت فرهنگ به دستش رسید. در تمام مدت ساواک سعی می‌کرد دکتر را جلوی دوربین بیاورد و با او مصاحبه کند. ولی موفق نشد. دکتر در این مدت بسیار صبور بود و از صلابت و سلامت جسم نیز بر‌خوردار. او با نیروی ایمان بالایی که داشت، توانست روزهای سخت را در آن سلول تنگ و تاریک تحمل کند. در این مدت خیلی از چهره های جهانی خواستار آزادی دکتر از زندان شدند. به هر حال دکتر بعد از ۱۸ ماه انفرادی در شب عید سال۵۴، به خانه برگشت و عید را در کنار خانواده جشن گرفت. بعد از آزادی یک سره تحت کنترل و نظارت ساواک بود. در واقع در پایان سال ۵۳، که آزادی دکتر در آن رخ داد، پایان مهم ترین فصل زندگی اجتماعی-سیاسی وی و آغاز فصلی نو در زندگی او بود. در تهران دکتر مکرر به سازمان امنیت احضار می‌شد، یا به در منزل اومی‌رفتند و با به هم زدن آرامش زندگیش قصد گرفتن همکاری از او را داشتند. با این همه، او به کار فکری خود ادامه می‌داد. به طور کلی، مطالبی برای نشریات دانشجویی خارج از کشور می‌نوشت. در همان دوران بود که کتاب‌هایی برای کودکان نظیر کدو ‌تنبل، نوشت.
در دوران خانه‌نشینی (دو سال آخر زندگی) فرصت یافت تا بیشتر به فرزندانش برسد. در اواخر، بر شرکت فرزندانش در جلسات تاکید می‌کرد. بر روی فراگیری زبان خارجی اصرار زیادی می‌ورزید. در سال۵۵، با هم فکری دوستانش قرار شد، فرزند بزرگش، احسان، را برای ادامه تحصیل به اروپا بفرستد. بعد از رفتن فرزندش، خود نیز بر آن شد که نزد او برود و در آنجا به فعالیت‌ها ادامه دهد. راه‌های زیادی برای خروج دکتر از مرزها وجود داشت. تدریس در دانشگاه الجزایر، خروج مخفی و گذرنامه با اسم مستعار و …
بعد از مدتی با کوشش فراوان، همسرش با ضمانت نامه توانست پاسپورت را بگیرد. در شناسنامه اسم دکتر، علی مزینانی بود، در حالی که تمام مدارک موجود در ساواک به نام علی شریعتی یا علی شریعتی مزینانی ثبت شده بود. چند روز بعد برای بلژیک بلیط گرفت. چون کشوری بود که نیاز به ویزا نداشت. از خانواده خداحافظی کرد و قرار به ملاقت دوباره آنها در لندن شد. در روز حرکت بسیار نگران بود. سر را به زیر می‌انداخت تا کسی او را نشناسد. اگر کسی او را می‌شناخت، مانع خروج او می‌شدند. و به هر ترتیبی بود از کشور خارج شد. دکتر نامه‌ای به احسان از بلژیک نوشت و برنامه سفرش را به او در اطلاع داد و خواست پیرامون اخذ ویزا ازامریکا تحقیق کند.
ساواک در تهران از طریق نامه‌یی که دکتر برای پدرش فرستاده بود، متوجه خروج او از کشور شده بود و دنبال رد او بود. دکتر بعد از مدتی به لندن، نزد یکی از اقوام همسرش رفت و در خانه او اقامت کرد. بدین ترتیب کسی از اقامت دو‌هفته‌یی او در لندن با خبر نشد. پس از یک هفته، دکتر تصمیم گرفت با ماشینی که خریده بود از طریق دریا به فرانسه برود. در فرانسه به دلیل جواب‌های گنگ و نامفهوم دکتر، که می خواست محل اقامتش لو نرود، اداره مهاجرت به او مشکوک می‌شود. ولی به دلیل اصرار‌های دکتر حرف او را مبنی بر اقامت در لندن در نزد یکی از اقوام قبول می‌کند. این خطر هم رد می‌شود. بعد از این ماجرا، دکتر در روز ۲۸ خرداد، متوجه می‌شود که از خروج همسرش و فرزند کوچکش در ایران جلوگیری شده. بسیار خسته و ناباورانه به فرودگاه لندن می‌رود و دو فرزند دیگرش، سوسن و سارا را به خانه می‌آورد. دکتر در آن شب اعتراف می‌کند که جلوگیری از خروج پوران و دخترش مونا می‌تواند او را به وطن بازگرداند، او می گوید که فصلی نو در زندگیش آغاز شده است. در آن شب، دکتر به گفته دخترانش بسیار ناآرام بود و عصبی … شب را همه در خانه می‌گذرانند و فردا صبح زمانی که نسرین، خواهر علی فکوهی، مهماندار دکتر، برای باز کردن در خانه به طبقه پایین می‌آید، با جسد به پشت افتاده دکتر در آستانه در اتاقش رو‌‌به‌رو می‌شود. بینی‌اش به نحوی غیر عادی سیاه شده بود و نبضش از کار افتاده بود. چند ساعت بعد، از سفارت با فکوهی تماس می‌گیرند و خواستار جسد می‌شوند، در حالی که هنوز هیچ کس از مرگ دکتر با خبر نشده بود.
پس از انتقال جسد به پزشکی قانونی، بدون انجام کالبد شکافی و علت مرگ را ظاهراً انسداد شرائین و نرسیدن خون به قلب اعلام کردند. و بالاخره در کنار مزار حضرت زینب آرام گرفت!…

مجموعه آثار

- با مخاطب‌های آشنا
- خود سازی انقلابی
- ابوذر
- ما و اقبال
- تحلیلی از مناسک حج
- شیعه
- نیایش
- تشیع علوی و تشیع صفوی
- تاریخ تمدن (جلد۱-۲)
- هبوط در کویر
- حسین وارث آدم
- چه باید کرد ؟
- زن
- مذهب، علیه مذهب
- جهان‌بینی و ایدئولوژی
- انسان
- انسان بی خود
- علی
- روش شناخت اسلام
- میعاد با ابراهیم
- اسلام شناسی
- ویژگی‌های قرون جدید
- هنر
- گفتگوهای تنهایی
- نامه‌ها
- آثار گوناگون (دو بخش)
- بازگشت به خویش، بازگشت به کدام خویش
- باز شناسی هویت ایرانی ـ اسلامی
- جهت گیری‌های طبقاتی در اسلام
- درس‌های حسینیه ارشاد (۳جلد)

سخن آخر

ای نسل اسیر وطنم، و می‌دانی که من هرگز به خود نیندیشیدم، تو می‌دانی و همه می‌دانند که من حیاتم، هوایم، همه خواسته‌هایم به خاطر تو و سرنوشت تو و آزادی تو بوده است. تو می‌دانی و همه می‌دانند که هرگز به خاطر سود خود گامی برنداشته‌ام، از ترس خلافت تشیعم را از یاد نبرده‌ام. تو می‌دانی و همه می‌دانند که نه ترسویم نه سودجو! تو می‌دانی و همه می‌دانند که من سراپایم مملو از عشق به تو و آزادی تو و سلامت تو بوده است، و هست و خواهد بود. تو می‌دانی و همه می‌دانند که دلم غرق دوست داشتن تو و ایمان داشتن تو است. تو می‌دانی و همه می‌دانند که من خودم را فدای تو کرده ام و فدای تو می‌کنم که ایمانم تویی و عشقم تویی و امیدم تویی و معنی حیاتم تویی و جز تو زندگی برایم رنگ و بویی ندارد. طمعی ندارد. تو می‌دانی و همه می‌دانند که شکنجه دیدن به خاطر تو، زندان کشیدن برای تو و رنج کشیدن به پای تو تنها لذت بزرگ من است. از شادی تو است که من در دل می‌خندم. از امید رهایی توست که برق امید در چشمان خسته‌ام می‌درخشد، و از خوشبختی تو است که هوای پاک سعادت را در ریه‌هایم احساس می‌کنم. وسلام

sadegh بازدید : 470 دوشنبه 27 دی 1389 نظرات (0)
رونالدو ده آسیس موریرا (زادهٔ ۲۱ مارس ۱۹۸۰ در پورتو آلگره، برزیل) فوتبالیست مشهور برزیلی است که بیشتر با نام رونالدینیو گائوچو یا تنها «رونالدینیو» شناخته می‌شود. رونالدینیو در زبان پرتغالی به معنی «رونالدوی کوچک» است و جهت تمیز دادن او از رونالدو استفاده می‌شود. رونالدینیو در حال حاضر در آ ث میلان ایتالیا بازی می‌کند و با تیم بارسلونای اسپانیا به قهرمانی لیگ اسپانیا (۲ بار) و جام قهرمانان اروپا رسیده‌است. او تا بحال دو بار از سوی فیفا به عنوان بهترین بازی‌کن سال برگزیده شده‌است. او در ضمن از موفق‌ترین بازیکنان تیم ملی برزیل است و با این تیم به قهرمانی جام جهانی ۲۰۰۲ رسیده‌است
sadegh بازدید : 531 دوشنبه 27 دی 1389 نظرات (0)
ليونل مسي درتاريخ بيست و چهارم جون سال1987 در بوينس آيرس آرژانتين چشم به جهان گشود پدرش خورخه نام داشت. در کودکي فوتبال بسيار خوبي داشت. امّا در نوجواني بيماري بدي گرفت و باعث به آمدن او به بندر بارسلون اسپانيا براي درمان شد. بيماري اش خوب شد. باشگاه بارسلونا از او دعوت کرد تا در تيم جوانان بارسا فوتبال خوبش را نمايش دهد. در بارسا درخشيد و خانواده اش براي اقامت به بارسلون آمدند. لئوآنقدر گلزني کرد تا به تيم بزرگسالان بارسا رفت. در اولين بازيش درآرژانتين مسي مثل ستاره درخشيد و پيراهنش را به پدرش هديه داد . همچنين در اولين بازيش در ليگ قهرمانان با چلسي به قدري درخشيد که شهرت جهاني گرفت. در بازي برگشت در حال درخشيدن بازيکنان چلسي او را به مدّت 6 ماه مصدوم کردند.

ادامه دارد در ادامه مطلب+++++
sadegh بازدید : 594 دوشنبه 27 دی 1389 نظرات (0)
ماشین دودی نامی بود که در تهران قدیم به اولین خط آهن ایران که میان تهران و شهر ری کشیده شده بود داده بودند. علت این نامگذاری بخاری بود که از دودکش قطار آن خارج می‌شد. این راه آهن در سال ۱۲۶۱خ/۱۸۸۳ میلادی شاخته شده بود و امتیاز آن را یک نفر مهندس فرانسوی به نام مسیو بواتال به نمایندگی یک شرکت بلژیکی از ناصرالدین شاه گرفت.

 ماشین دودی را می‌توان در اصل نخستین خط تراموای تهران دانست.

ماشین دودی دو ایستگاه داشت. نقطه آغاز این خط نزدیک خیابان دروازه خراسان (میدان قیام و پارک کوثر فعلی) و نقطه پایانی جلوی در شاه عبدالعظیم در شهر ری بود. مردم به ایستگاه‌های ماشین دودی «گار» می‌گفتند که واژه فرانسوی برای ایستگاه است.

 در آغاز هر بار به هنگام راه افتاده قطار، بچه‌ها سنگ و خس و خاشاک زیادی به ماشین دودی می‌زدند.

 این وسیله جدید مورد پذیرش مردم تهران واقع نشد در مدت کوتاهی با ورشکست شدن این شرکت بلژیکی، تراموا در تهران به بایگانی تاریخ سپرده شد. این راه آهن در سالهای دهه ۱۳۳۰خ تعطیل گردید.
sadegh بازدید : 624 یکشنبه 26 دی 1389 نظرات (1)

asdبیوگرافی محمدرضا گلزار:

نام اصلی: محمدرضا

نام خانوادگی اصلی: گلزار

سمت (در بخش های):  بازیگران،

تاریخ تولد: 1354

محل تولد: تهران

ملیت: ایران

مدرک تحصیلی: لیسانس  مکانیک


بیوگرافی 

قبل از اینکه به سینما بیاید، نوازنده بود و به عنوان گیتاریست با گروه آریان همکاری می کرد. آشنایی اتفاقی اش با ایرج قادری باعث می شود تا در فیلم سام و نرگس بازی کند. از آن به بعد در فیلمهای زمانه، بالای شهر، پایین شهر و شام آخر بازی کرد که فیلم آخری زودتر از دیگر فیلمهایش به نمایش درآمد.

محمدرضا گلزار در سال 1381 در فیلمهای بوتیک و چشمان سیاه بازی و سال 1382 را با بازی در فیلم 13 گربه روی شیروانی آغاز کرد.

شاید کسی باور نمی کرد که گلزار هم بتواند خوب بازی کند. اما او در فیلم بوتیک نشان داد که اگر بخواهد می تواند بازیگر موفقی باشد. به شرطی که ...


sadegh بازدید : 3401 یکشنبه 26 دی 1389 نظرات (0)

بیوگرافی لیلا فروهر

لیلا فروهر خواننده پاپ ایرانی است. او فرزند یکی از هنرپیشگان پیشین سینمای ایران به نام جهانگیر فروهر است. لیلا فروهر متولد 4 اسفند 1337 می‌باشد که در خانواده‌ای هنرمند از مادری هنرپیشه به نام فرنگیس فرحزادی به دنیا آمد. چندین سال بعد خواهر لیلا به دنیا آمد که فریبا نامیدندش. لیلا از 4 سالگی با بازی در سلطان قلبها در کنار زنده یاد فردین کار خود را شروع کرد. لیلا از 14 سالگی خوانندگی را به طور حرفه‌ای آموخت وخواند. وی در ابتدای حرفه‌اش قرار داشت که انقلاب شد.او چندین سال بعد از انقلاب در ایران ماند و چند تئاتر بازی کرد .خواهرش فریبا دوره دبیرستان را به پایان رساندو اول از همه به امریکا سفر کرد.

در آمریکا به لیلا پیشنهاد کنسرت شد و او هم خواند .او با مخمل ناز که اولین آلبومش در خارج از ایران بود شروع کرد.18 سال در امریکا خواند. او در 19 اوت 2004 با فردی به نام اسی (اسماعیل) ازدواج کرد. وبعد زندگی خود را از مادر و خواهر وبرادرش جدا کرد و به اورنج کانتی رفت. او تصمیم دارد بعد از عید 1385 بچه دار شود.

او هم اکنون آلبوم یک بوسه را به پایان رسانده و تا یک سال یعنی سال 1385 به دلیل بچه دار شدنش کنسرت ندارد ولی آلبوم بیرون می‌دهد
sadegh بازدید : 581 یکشنبه 26 دی 1389 نظرات (0)
زندگینامه شهرام صولتی

در سال ۱۳۳۶ در محله سرجشمه تهران به دنیا امد

پس از پایان مدرسه ابتدایی به خاطر علاقه زیاد به

موسیقی وارد هنرستان عالی موسیقی تهران شد در

دوران هنرستان تعلیم پیانو.کلارینت و تعلیم صدا

می دید به تشویق دوستانش می خواند سپس

فارق التحصیل شد و خوانندگی را پیشه کرد

اهنگ دو خط موازی و سنگ دل را خوانند

و شد سمبل جوانان ایران (در ایران)





تا اینکه به خاطر تغیر و تحولات ایران در سال

۱۹۸۵ راهی امریکا شد و در لس انجلس ماند....

مردم به او لقب:

صدایی بالاتر از صدا دادند
sadegh بازدید : 503 شنبه 25 دی 1389 نظرات (0)

تفسیر سوره توحید

قرآن کریم دارای محتوایی است وسیع ونامحدود; چرا که کلام خدا نامتناهی است وهمانطور که خداوند فرموده است: اگر همه درختان قلم وار به نگارش بپردازند و دریاهامرکب شوند و بخواهند با آنها کلمات الهی رابنویسند، قلمها و دریاها به پایان می رسند امانگارش کلمات و نعمتهای الهی به پایان نخواهد رسید.

(سوره کهف - آیه 109)

پس بر آن شدیم در این نوشتار برای یافتن مختصر حقیقتی از این کتاب آسمانی به شرحی کوتاه ازسوره مبارکه توحیدبپردازیم.

فضیلت سوره :

در مورد فضایل سوره مبارکه اخلاص روایات و احادیث متعددی وجود دارد که به سه مورد از این روایات اشاره می کنیم:

1- عبدالله بن حجر گوید: شنیدم امیرالمؤمنین «علیه السلام » فرمود: کسی که یازده مرتبه بعد از نماز صبح «قل هو الله احد»بخواند در این روز گناهی مرتکب نشود وبینی شیطان به خاک بساید.

 

2- از امیرالمؤمنین «علیه السلام » روایت شده که: هر کس «قل هو الله احد» را یک باربخواند گویا ثلث قرآن را خوانده و هرکس دوبار آن را بخواند گویا دو سوم قرآن را خوانده و هر کس سه مرتبه تلاوت نماید، گو اینکه کل قرآن را تلاوت نموده است.

3- از انس نقل شده نبی اکرم «صلی الله علیه وآله » درشام بود که جبرئیل بر او نازل شد و گفت: ای محمد، معاویة بن معاویه مرده است آیادوست می داری بر او نماز گزاری؟ فرمود:بلی! پس جبرئیل بر او به نماز ایستاد وصفوفی از ملائکه، در هر صفی 600 هزارملک. پیامبر«صلی الله علیه وآله » پرسیدند: علت این فضل چیست؟ جبرئیل گفت: «قل هو الله احد» رادر هر حالی قائم، قاعد، جالس، رونده و درحالت خوابیده می خواند.

شان نزول

شان نزول این سوره مبارکه در سه وجه به طور خلاصه ذکر می گردد :

وجه اول: این سوره مبارک به سبب سؤال مشرکان نازل شده است.ضحاک نقل کرده است که مشرکان عامربن طفیل را نزد رسول گرامی «صلی الله علیه وآله » فرستادند و گفتند: ما بادین تو مخالفت می کنیم اگر فقیرهستی تو را غنی می کنیم و اگرمجنونی تو را مداوا می کنیم و اگرهوای زنی را کرده ای آن را به ازدواج تو در می آوریم پس رسول خدا«صلی الله علیه وآله » فرمودند: من فقیر ومجنون و شیفته هیچ زنی نیستم. من رسول خدا هستم، شما را از عبادت بتها به عبادت معبودم فرا می خوانم.

 

وجه دوم: این سوره به سبب سؤال یهود نازل شده است. عکرمه از ابن عباس نقل کرده است که همانا یهودنزد رسول خدا آمد در حالی که کعب بن اشرف با آنها بود. پس گفتند: ای محمد، اگر خدای تو خلق را بیافریدپس چه کسی خود او را خلق کرد؟پیامبر به غضب آمد و جبرئیل آمد و اورا آرام نمود و این سوره نازل شد.

وجه سوم : گفته شده این سوره به سبب سؤال نصاری نازل شد. عطاء ازابن عباس نقل کرده است که از نجران نزد رسول الله آمدند و گفتند:پروردگارت را برای ما وصف کن آیا اواز زبرجد، یاقوت، طلا یا نقره است؟ فرمود: او از چیزی نیست زیرا او خودخالق اشیاست. پس این سوره نازل شد. نصاری گفتند: هو واحد و تو نیزواحدی! فرمود: لیس کمثله شی ء.گفتند: صمد چیست؟ فرمود: او کسی است که خلق در حوائجشان به اونیازمندند. گفتند: باز هم بگو! فرمود:لم یلد و لم یولد و لم یکن له کفوا احد،همانند او نظیری نیست.

وجه تسمیه:

این سوره از سور مکی است وبعضی گفته اند که مدنی است. آن رابدین سبب توحید نامیده اند که چیزی جز توحید در آن نیست و کلمه توحیدرا اخلاص هم گفته اند. بعضی گفته اند:توحیدش نامیده اند برای آنکه هر کس از روی اعتقاد و اقرار به آنچه در آن است، متمسک شود، مؤمن و مخلص خواهد بود. بعضی نیز گفته اند برای آنکه هر کس آن را با تعظیم قرائت کندخدا او را از آتش خلاص نماید. و نیزصمد نامیده اند، هم سوره قل هو الله احد و هم سوره نسب اقرب.

اما در تفاسیر بیست نام برای این سوره آمده است:

1- تفرید 2- تجرید 3- توحید4- اخلاص 5- نجات 6- ولایت 7- نسبة 8- معرفة 9- جمال 10- مقشقشة 11- معوذة 12- صمد13- اساس 14- مانعة 15- محضر16- منفرة 17- برائة 18- مذکرة 19- نور 20- امان

معانی آیات :

قل هو الله احد: در باره این آیه ابن عباس می گوید: یعنی در صفت ذاتش یکتاست و احدی در وجوب صفاتش شریک نیست زیرا که او واجب است که موجود و عالم و قادر وحی شده واین صفات واجب برای غیر او نیست.

قل: در بیان آوردن «قل »، علمااختلاف دارند. همانطور که می دانیم در قرائت مشهور کلمه قل آورده وخوانده می شود. در این سوره نظردقیقی بیان نشده است; مانند آنچه که در سوره کافرون است که ناچار ازآوردن قل است و یا اینکه در سوره تبت جایز نیست لفظ قل آورده شود،اما گفته شده که پیامبر«صلی الله علیه وآله » آن رابدون قل و بدین صورت ادامی فرموده: «الله احد، الله الصمد».

 

اما دلیل قایلان به آوردن لفظ «قل »این است: «السبب فیه بیان ان النظم لیس فی مقدوره بل یحکی کل ما یقال له » اما در مورد حذف آن می توان گفت: حذف قل از سوره برای این است که رفع توهم شود از افراد که تمام فرموده های خداوند برنبی «صلی الله علیه وآله »، معلوم بوده است.

هو: هو اسمی است که اشاره به غایب دارد; «هاء» تنبیه است و معنای ثبوت دارد و «واو» اشاره به غایب است از آنچه که محسوس است; زیراکفار از الهه ها و خدایان خود بدینگونه حرف می زدند که او محسوس است وبا دیدگان درک می شود پس به محمد«صلی الله علیه وآله » گفتند: ای محمد خدای خود را به ما طوری معرفی کن تا او راببینیم و با دیدگانمان درکش کنیم، پس این سوره نازل شد. «واو» در آن اشاره است به کسی که غایب از درک ابصار وغایب از لمس حواس است بلکه اودرک کننده، مدرک الابصار، و مبدع الحواس است.

و نیز در جایی دیگر آمده است:هو کنایه از اسم رب است; زیرا عرب به پیامبر اکرم «صلی الله علیه وآله » گفتند: پروردگارو خدای توکیست؟ گفت:«هوالله احد»

الله: به معنای کسی است که همه چیز برای اوست و برای او خلق شده است. امام باقر«علیه السلام » فرموده اند: «الله، معناه المعبود، الذی اله الخلق، وهمه چیز و همه کس از وجود او و ازخلقت زیبای او در تحیر است و علمارا بر آن احاطه نیست و علم هیچ عالمی به آن نمی رسد. » در تفسیر وفضیلت الله آمده که عکرمه چنین نقل کرده است: هنگامی که یهود گفتند: ماعزیز پسر خدا را عبادت می کنیم ومشرکان گفتند: ما مسیح را می پرستیم و او پسر خداست. و مجوس گفتند: ماماه و خورشید را می پرستیم و مشرکان گفتند: ما بتها را عبادت می کنیم، خداوند بر رسول چنین نازل فرمود:«قل هو الله احد» یعنی او واحدی است که هیچ نظیر، وزیر، یاور، شبیه ومعادلی برای او نیست. و این لفظ غیراز برای خداوند عزوجل بر احدی اطلاق نمی گردد زیرا که او کامل درجمیع صفات است.

هو الله: عبارت «هو الله » اشاره دارد به دو مطلب مهم که ذیلا بدانهااشاره می گردد:

1- او خالق و فاطر جمیع اشیاست از جماد و نبات و حیوان و ملک وملکوت و این متضمن اتصاف است به قادریت و عالمیت به جهت آنکه خلق موجودات در غایت احکام و التساق وانتظام است و فعل محکم متقن، جز ازقادر و عالم به وجود نیاید.

2- خالقیت متضمن وصف اوست به حیات و سمع و بصر، یعنی سمیع وبصیر ..

الله احد: قول «الله احد» دلیلی است برای رد مذهب مجسمه: زیراجسم احد نیست زیرا که اجزاء بسیاردارد و خداوند با این قولش دلالت بروحدانیت خود کرده است پس این درست است که او جسم نیست.

احد: امام باقر«علیه السلام » فرمودند:الاحد المفرد المتفرد و احد واحدیعنی خدای واحد و بی نظیر و اوخدایی است که از چیزی گرفته نشده است.

 

احد وصف خداوند است به وحدانیت و نفی شرکا از او .

اصل «احد» وحد بوده و «واو»قلب به «همزه » شده است.)

فرق میان واحد و احد : 1- واحد،در حساب و عدد استعمال شود به خلاف احد 2- احد، متجزا و منقسم نمی شود در ذات و صفات 3- واحدرا ثانی باشد، لکن احد را ثانی نخواهدبود. 4- احد را ممتنع است شریک بودن در ذات و صفات لکن واحد رامحال نیست. 5- واحد اطلاق بر ذوی العقول و غیر آن نماید لکن احد،خاص ذوی العقول است.

الله الصمد: صمد وجوهی دارد که اشاره ای مختصر به آن می کنیم:

1- از حضرت علی بن موسی الرضا«علیهما السلام » نقل است: صمد آن است که عقلها از درک کیفیت اوعاجزند. 2- لم یزل و لا یزال باشد.3- صمد آنکه نخورد و نیاشامد وخواب نکند یعنی زنده ای که احتیاج به این صفات سه گانه نداشته باشد.4- مولای مطاعی که فوق او هیچ آمرو ناهی نباشد. 5- ذاتی که او را شریک نباشد و نگاهداشتن چیزی اورا در رنج نیفکندو چیزی از او پنهان نباشد. صمد آن است که هر گاه اراده کند بر چیزی بگوید باش، پس می باشد و این به نقل از امام زین العابدین «علیه السلام » است.

ابن عباس گفته است: الصمد یعنی هو السید الذی قد کمل فی سیادته والشریف الذی قد کمل فی شرفه، والعظیم الذی قد کمل فی عظمته والحلیم الذی قد کمل فی حلمه و العلیم الذی قد کمل فی علمه و الحکیم الذی قد کمل فی حکمته.

تفسیر حروف در الصمد:

حضرت امام صادق «علیه السلام » فرمود:جماعتی از فلسطین نزد پدرم امام محمد باقر«علیه السلام » آمدند و مساله ای چند پرسیدند و جواب شنیدند. بعد ازآن «الصمد» را پرسیدند: پدرم فرمود:پنج حرف است:

الف، دلیل برانیت او سبحانه لام، دلیل است بر الهیت اوصاد، دلیل است بر آنکه او سبحانه صادق است و قول و کلام او صدق وداعی بندگان به اتباع صدق و واعدایشان است به صدق در دار صدق .

 

میم، دلیل است بر ملک او و اومالک مطلق است; لم یزل و لا یزال.

د - دلیل است بر دوام ملک او واینکه او دائم الوجود است و از کون وزوال مبرا و منزه می باشد .

چرا احد نکره و صمد معرفه آمده است؟

جواب - رازی می گوید:

غالبا در اذهان و اوهام اکثر مردم هر موجودی محسوس و هرمحسوسی منقسم است و قابلیت تقسیم پذیری دارد. و هر چه منقسم نباشد در خاطر و ذهن خلق جای نمی گیرد. پس صمد کسی است که همه در حوائجشان به او نیازمندند واین نزد اکثر خلق معلوم است ولکن احد نزد بیشتر خلق ناشناخته و غیرمعلوم است. ولیکن صمد نزد بیشترین شناخته شده است.

لم یلد و لم یولد:

خداوند زاییده نشده و نمی زاید واز چیزی خارج نمی شود، مانند تولدانسان از انسان و حیوان از حیوان و یاگیاه از زمین و آب از چشمه ها ومیوه ها از درختان نیست.

او پروردگاری است که «لا من شی ء و لا فی شی ء و لا علی شی ء»است.

لم یلد صفتی است که نفی شرک ومجالست را از او نماید.

لم یلد را به عبارتی می توان گفت که او بیرون نیامد از وجودش چیزکثیف که ولد باشد و سایر اشیای کثیف که از مخلوق بیرون می آید و نه چیز لطیف مثل نفس و روح و منبعث نمی شود از او عوارضات مثل خواب،غم، حزن، بهجت، خنده، گریه،خوف، رجا، رغبت، گرسنگی، سیری و غیر آن یعنی متعالی است از آنکه متولد و بیرون آید از او اشیای کثیف ومحل حوادث نیست

و لم یولد وصف ذات سبحانی است به قدم و اولیت ذات یگانه او.

و لم یولد: یعنی تولید از چیزی نشده و از چیزی بیرون نیامده است. اوایجاد کننده است، به قدرتش، و آنچه را به مشیتش ایجاد کرده برای فنا ونابودی متلاشی نمی کند. باقی می گذارد آنچه خلق کرده برای بقا وابدیت به علمش، پس این است الله الصمد یکه نزاده و نمی زاید و حضورمنزه است.

وجه تقدم «لم یلد» بر «لم یولد»:

به چه علت لم یلد ابتدا آمده بااینکه در ظاهر می بینیم که اول مولودی است و سپس والد است؟

جواب - هنگامی که خلقت واقع شد و خلایق بوجود آمدند قایل به وجود فرزندی برای خدا شدند; زیرامشرکان عرب می گفتند: «الملائکة بنات الله » و یهود می گفتند: عزیز پسرخداست و نصاری بر این بودند که مسیح پسر خداست، به همین خاطرلم یلد مقدم بر لم یولد ذکر گردیده است.

و لم یکن له کفوا احد:

کیفیت قرائت: کفوا، به ضم کاف وفاء خوانده می شود و همچنین به ختم کاف و کسرش به سکون فاء. و ابوعبیده در مورد کفوا گفته است: کفو وکف و کفاء» .

به معنی واحد است و آن به معنی مثل است ولیکن اکثر مفسران در این مورد قولهای مختلفی دارند.

ترمذی گفته است که: لم یکن له کفوا احد و برای او همانندی نیست ومعادلی نیست. هیچ چیز در عالم وجود مثل او نیست. خداوند آنچه براو جایز نیست از صفات نقص را بیان کرد با: «و لم یکن له کفوا احد.»

 

تفسیر کفو :

در تفسیر کفو اقوال و تفاسیرمختلف است. مفسران سه قول را بیان نموده اند:

1- کعب و عطاء گفته اند: لم یکن له مثل و لا عدیل

2- مجاهد گفته است: لم یکن له صاحبة. چنانچه خداوند خود فرموده:لم یکن احد کفوا له.

3- قول سوم بر این است که خداوند خود فرموده که او مصمود الیه است و همه خلق در قضای حوایج خود به او نیازمندند.

دلالت اعضای سوره بر چیست؟

بعضی از اهل تحقیق فرموده اند:نزد طایفه معطله عالم را صانعی نیست. فلاسفه را عقیده بر آن است که صانع نام و وصف ندارد. مذهب ثنویان آنکه شریک دارد اعتقاد مشبهه آنکه شبیه به خلق است. یهود ونصاری گویند: او را زن و فرزند است واعتقاد مجوس آنکه کفو و همسر دارد.حال چون بنده گفت (هو) از تعطیل بیزار شد، چون گفت (الله) از گفتارفلاسفه تبری نمود، به گفتن (احد) ازطریقه بت پرستان و ثنویه تبرا نمود، به گفتن (الله الصمد) از مذهب مشبهه دور شد، به گفتن (لم یلد و لم یولد) ازیهود و نصاری و به گفتن (و لم یکن له کفوا احد) از مجوس مبرا گردید.

فایده در تکرار لفظ الله: چرا لفظ «الله » در «الله الصمد» بعد از «الله احد» دوباره تکرار شده است؟جواب: اگر دوبار این لفظ دو بار به کارنمی رفت احد و صمد وجوبا با هم معرفه یا نکره می آمد. و این جایزنیست. ناگزیر این لفظ باید تکرار شودتا احد بتواند نکره و الصمد معرفه بیایند .

 

اقسام شرک و نفی آن صفات باآیات سوره توحید:

بعضی از صاحبان زبان و علم کلام گفته اند: شرک هشت قسم است:

1- نقص 2- تقلب 3- کثرت 4- عدد 5- علت بودن 6- معلول بودن 7- اشکال 8- اضداد

خداوند متعال نفی کرد از صفت خود کثرت و عدد را بقولش «قل هوالله احد» و تقلب و نقص را بقولش «الله الصمد» و علت و معلولی را به قولش «لم یلد و لم یولد» و نفی کرداشکال و اضداد را به قولش «و لم یکن له کفوا احد» پس وحدانیت بحث ومحض بسیط خدا  حاصل شد.

فواید سوره توحید:

فوایدی چند از این سوره بافضیلت ذکر می گردد:

1- اول سوره دلالت می کند برآنکه او واحد و صمدی است که ضدیتی در پیشی گرفتن به احسان به لطف او نیازمندند. «لم یلد و لم یولد»به این مطلب اشاره دارد که او غنی علی الاطلاق است و از تغییرات مادی منزه است و جود و کرمش به خاطرنفع و یا دفع ضرری از او نیست بلکه احسان محض است «و لم یکن له کفوااحد» اشاره به نفی صفات نکوهیده وسلبیه در اوست .

 

2- خداوند با قول (احد) کثرت رااز ذاتش نفی کرد و با لفظ (الصمد)نفی نقص و مغلوب بودن از خودنمود. و با لم یلد و لم یولد نفی علی ومعلولی و با (و لم یکن له کفوا احد)نفی اضداد و انداد.

3- همانا این سوره در حق خدامانند سوره کوثر است در حق رسول «صلی الله علیه وآله »، و همانطور که به پیامبرنسبت ابتر بودن دادند و سوره کوثرنازل شد سوره توحید هم نازل شدبرای اثبات اینکه خدا فرزندی ندارد

sadegh بازدید : 453 شنبه 25 دی 1389 نظرات (1)
نام کامل : کریم باقری

تاریخ تولد : ۱/۱۲/۱۳۵۲ ( تبریز )

باشگاههای سابق : تراکتور سازی ـ کشاورز ـ آرمینیا بیله فلد آلمان ـ النصر امارات ـ چارتون ـ السد قطر

حضور در پرسپولیس: (بار اول)۱۳۷۵ (بار دوم) ۱۳۸۱

اولین بازی: ۸/۴/۱۳۷۵ــ بهمن کرج (۱ــ۲)

سوابق ملی : اولین بازی ملی : ۱۶/۳/۱۳۷۲ـــ پاکستان (۵ ــ۰) جام اکو بازی ملی:۸۰ گل ملی:۴۷

تیمهای ملی پایه: تیم ملی جوانان ـــ۲۷ دوره قهرمانی جوانان آسیا تیم ملی امید مقدماتی المپیک ۱۹۹۶ آتالانتا

افتخارات ملی: مدال طلای سیزدهمین دوره بازیهای آسیایی(۱۹۹۸ بانکوک)قهرمان جام اکو(۱۹۹۲ تهران)حضور در جام جهانی (۹۸ ــ فرانسه) مقام سومی جام ملتهای آسیا (۱۹۹۶ ــ امارات)

باشگاهی:قهرمانی با پرسپولیس (لیگ ۱۳۷۵) قهرمانی بوندسلیگا همراه با بیله فلد (۹۸ ــ ۹۹) قهرمان جام باشگاههای عرب (۲۰۰۱) با السد و مقام سومی جام باشگاههای آسیا (۱۹۹۶) با پرسپولیس

شخصی: بازیکن ماه آسیا <دو بار> (جولای ۱۹۹۷و دسامبر ۲۰۰۱) زننده بهترین گل ماه آسیا <۲بار> (اکتبر ۲۰۰۰و ۲۰۰۱)برترین بازیکن جام باشگاههای عرب(۲۰۰۱) عضو تیم منتخب جام ملتهای آسیا <۲ بار>(۹۶ ــ امارات و ۲۰۰۰لبنان) عضو تیم ستارگان آسیا در دیدار با ستارگان فیفا (۱۹۹۷)

sadegh بازدید : 439 جمعه 24 دی 1389 نظرات (0)

دو برادر و يک نجار

 

دو برادر با هم در مزرعه اي كه از پدرشان به ارث رسيده بود، زندگي مي كردند. يك روز به خاطر يك سوء تفاهم كوچك، با هم جرو بحث كردند. پس از چند هفته سكوت، اختلاف آنها زياد شد و از هم جدا شدند.

يك روز صبح در خانه برادر بزرگ تر به صدا درآمد. وقتي در را باز كرد، مرد نجـاري را ديد. نجـار گفت:«من چند روزي است كه دنبال كار مي گردم، فكركردم شايد شما كمي خرده كاري در خانه و مزرعه داشته باشيد، آيا امكان دارد كه كمكتان كنم؟»

 برادر بزرگ تر جواب داد: «بله، اتفاقاً من يك مقدار كار دارم. به آن نهر در وسط مزرعه نگاه كن، آن همسايه در حقيقت برادر كوچك تر من است. او هفته گذشته چند نفر را استخدام كرد تا وسط مزرعه را كندند و اين نهر آب بين مزرعه ما افتاد. او حتماً اين كار را بخاطر كينه اي كه از من به دل دارد، انجام داده.» سپس به انبار مزرعه اشاره كرد و گفت:« در انبار مقداري الوار دارم، از تو مي خواهم تا بين مزرعه من و برادرم حصار بكشي تا ديگر او را نبينم.»

نجار پذيرفت و شروع كرد به اندازه گيري و اره كردن الوار. برادر بزرگ تر به نجار گفت:« من براي خريد به شهر مي روم، اگر وسيله اي نياز داري برايت بخرم.» نجار در حالي كه به شدت مشغول كار بود، جواب داد:«نه، چيزي لازم ندارم.» هنگام غروب وقتي كشاورز به مزرعه برگشت، چشمانش از تعجب گرد شد. حصاري در كارنبود. نجار به جاي حصار يك پل روي نهر ساخته بود.

كشاورز با عصبانيت رو به نجار كرد و گفت:«مگر من به تو نگفته بودم برايم حصار بسازي؟» در همين لحظه برادر كوچك تر از راه رسيد و با ديدن پل فكركرد كه برادرش دستور ساختن آن را داده، از روي پل عبور كرد و برادر بزرگترش را در آغوش گرفت و از او براي كندن نهر معذرت خواست.

وقتي برادر بزرگ تر برگشت، نجار را ديد كه جعبه ابزارش را روي دوشش گذاشته و در حال رفتن است. كشاورز نزد او رفت و بعد از تشكر، از او خواست تا چند روزي مهمان او و برادرش باشد.
نجار گفت:«دوست دارم بمانم ولي پل هاي زيادي هست كه بايد آنها را بسازم.»

راستي تا به حال براي چند نفر پل ساخته ايم؟!

sadegh بازدید : 557 جمعه 24 دی 1389 نظرات (0)

مزدک میرزایی

پست دروازه‌بانی یک پست کاملا متمایز در فوتبال است؛ به‌طوری که ذهنیت، شخصیت و نوع نگاه یک دروازه‌بان به فوتبال با دیگر بازیکنان متفاوت است. تمرینات یک دروازه‌بان با بقیه فوتبالیست‌ها فرق می‌کند و برای مبدل شدن به یک دروازه‌بان خوب، باید حتما قد بلند و فیزیک مناسبی داشته باشید.

بسیاری معتقدند پست دروازه‌بانی، مشکل‌ترین پست فوتبال است و کسی که بتواند در این پست بدرخشد، حتما از بهترین بازیکنان فوتبال است. در تاریخ فوتبال نام چند دروازه‌بان بیش از بقیه ماندگار شده است. "لو یاشین" و  "گوردون بنکس" در میانه قرن بیستم برترین دروازه‌بان‌های جهان بودند که اولی به عنکبوت دروازه‌ها شهرت داشت. یاشین، تنها دروازه‌بانی است که تابه‌حال توپ طلای اروپا را فتح کرده است. او سال 1963 به این مهم نایل شد و در پایان قرن هم لقب بهترین دروازه‌بان قرن بیستم را به‌خود اختصاص داد.

به دهه 70 و 80 که می‌رسیم نام "سپ مایر"، "دینوزوف" و در پی آنها "رینات داسایف" مطرح می‌شود. دهه 90 با "والتر زنگا" شروع می‌شود که 3 سال جایزه بهترین دروازه‌بان جهان را به خانه برد. سپس "آندریاس کوپکه" اوج گرفت. این دهه با درخشش فوق‌العاده "پیتر اشمایکل" ادامه یافت و با "چیلاورت" پایان گرفت.

سهم آمریکای جنوبی
نکته جالب در مورد دروازه‌بان‌های برتر جهان این است که بیشتر آنها اروپایی بوده‌اند و کشورهایی مثل روسیه، ایتالیا و آلمان در این زمینه پیشتاز هستند. در تاریخ فوتبال، اغلب دروازه‌بان‌های آمریکای جنوبی به آن حد و اندازه نرسیده‌اند که بتوان آنها را در جمع بهترین دروازه‌بان‌های جهان قرار داد. برای مثال بهترین دروازه‌بان تاریخ برزیل "لیائو" است که در زمان خود هرگز در بین بهترین‌های جهان جایی نداشت. دروازه‌بان‌های بعدی برزیل نظیر "والدیر پرز آرودا" بیش از آن که به‌خاطر توانایی‌هایشان در اذهان باقی مانده باشند، به‌دلیل پذیرش گل‌های بد به تاریخ پیوسته‌اند. دروازه‌بان‌های آرژانتین کمی وضعیت بهتری داشته‌اند، اما آنها هم هرگز در کلاس بالای جهانی نبوده‌اند. "اوبالدو فیلول" و "نری پومپیدو" که به‌عنوان قهرمانی جهان هم نایل شده‌اند، بیشتر در سایه یک تیم هجومی تمام عیار این موفقیت را به‌دست آورده‌اند. "آندونی گوی گوچه آ" که در سال 1990 با مهار ضربات پنالتی آرژانتین را به دیدار نهایی رساند هم، تنها در همان دوره بازی‌های جام جهانی درخشید و هرگز نتوانست خود را به‌عنوان یک دروازه‌بان همیشه مطرح کند. شاید یکی از موفق‌ترین دروازه‌بان‌های آمریکای جنوبی، "آنتونیو کارباجال" مکزیکی باشد که سابقه 5 دوره حضور در جام‌های جهانی را دارد، هرچند که در این 5 دوره به هیچ جا نرسید.

ظهور چیلاورت
دنیای فوتبال در دهه 90 شاهد هنرنمایی بهترین دروازه‌بان تاریخ آمریکای جنوبی بود. "خوزه لوئیس چیلاورت"، دروازه‌بان تیم ملی پاراگوئه و باشگاه "ولز سارسفیلد" آرژانتین، بعد از ظهور "رنه هیگوئیتا" که حرکت‌های عجیب و غریب را شگرد داشت، تعریفی جدید از یک دروازه‌بان را ارائه کرد. چیلاورت در 272 بازی برای تیم ولز سارسفیلد آرژانتین 24 گل به ثمر رساند تا لقب گلزن‌ترین دروازه‌بان جهان را از آن خود کند.  وی این گل‌ها را اغلب روی ضربات آزاد پنالتی به ثمر رساند. چیلاورت 8 گل ملی هم به ثمر رساند و جالب اینکه وقتی به اروپا آمد و برای تیم "استراسبورگ" بازی کرد، هرگز نتوانست گل بزند. چیلاورت تنها دروازه‌بان غیر اروپایی است که عنوان بهترین بازیکن جهان را کسب کرده است.

یک افسانه جدید
"الیور کان" و "فابین بارتز" در اواخر دهه 90 بهترین دروازه‌بان‌های اروپا بودند و از سال 2003 "جانلوئیجی بوفون" را بهترین دروازه‌بان جهان می‌دانند که در بسیاری از تکنیک‌های دروازه‌بانی حرف اول و آخر را در جهان می‌زند. بوفون با کسب چهار باره عنوان بهترین دروازه‌بان جهان رکورد والتر زنگا، چیلاورت و الیور کان را که هر یک سه‌بار این عنوان را به‌دست آورده بودند، پشت سر گذاشت. وی بعد از اوج‌گیری، فقط در سال 2005 این جایزه را به "پیتر چک" واگذار کرد که دلیل اصلی آن مصدومیت 9 ماهه بوفون بود. این دروازه‌بان 30 ساله در سال‌های 2003، 2004، 2006 و 2007 از دیدگاه فدراسیون بین‌المللی آمار و تاریخ فوتبال (IFFHS)، بهترین دروازه‌بان جهان شده است. بوفون همراه با تیم ایتالیا در یورو 2008 خوش درخشید، اما مصدومیت مزمن وی از ناحیه کتف مدتی او را دور از میادین نگه‌داشت و به تصاحب پنجمین عنوان وی لطمه زد.

مردی با کلاه راگبی
رقیب اصلی بوفون در سالیان اخیر "پیتر چک" مشهور است که در تیم چلسی بسیار مطمئن جلوه می‌کند. چک هم مثل بوفون زیاد دچار آسیب دیدگی شده است که بدترین آسیب دیدگی وی مربوط به برخورد شدید با "استفان هانت" بازیکن ردینگ در اکتبر سال 2006 است که موجب شد این دروازه بان 4 ماه از فوتبال دور باشد و بعد از آن با کلاه راگبی در میادین فوتبال دیده شود. چک عناوین متعددی را همراه با چلسی به‌دست آورده است. وی سال 2005 بهترین دروازه‌بان جهان شناخته شد، ولی با توجه به اشتباه‌های عجیبش در یورو 2008 - که موجب حذف جمهوری چک در بازی مقابل ترکیه شد - شانسی برای اینکه در سال 2008 بتواند جایزه سال 2005 خود را تکرار کند، نداشت.

طلوع دیر هنگام
"ادوین فاندرسار" هلندی در طول 15 سال گذشته همواره دروازه‌بان با ثبات و کم‌لغزشی بوده، ولی این اواخر که با تیم منچستر یونایتد به میدان می‌رود، اوج هنر یک دروازه‌بان را به نمایش گذاشته است. فاندرسار که دقیقا 38 ساله است [در تاریخ ثبت مطلب وی در این سن بوده است]، بعد از ترک آژاکس در سال 1999 در انتخاب باشگاه خوب عمل نکرد، وگرنه می‌توانست خیلی زودتر از اینها به اوج برسد. او آن زمان به یوونتوس رفت و به دلیل حضور بوفون نیمکت نشین شد و 2 سال بعد راهی تیم فولام انگلیس شد که همیشه از تیم‌های میانه پایین جدول بوده است. انتقال او در سال 2005 به منچستر یونایتد، فاندرسار را بیشتر در دید قرار داد و این هلندی خوش اخلاق در سال 2008 موجب قهرمانی شیاطین سرخ در لیگ برتر و لیگ قهرمانان اروپا شد. او در فینال مسکو توانایی خاصش را در مهار ضربات پنالتی به رخ کشید و در یورو 2008 هم بازی‌های خوبی انجام داد. پس از یورو 2008، فاندرسار تصمیم به خداحافظی از تیم ملی گرفت و تصمیمش را عملی کرد، ولی چندی پیش به‌دلیل آسیب دیدگی "خنک تیمر" و "مارتن استکلنبرگ" دروازه‌بان‌های تیم ملی هلند، به‌وسیله "برت فان ماروایک" دوباره به تیم ملی فراخوانده شد و پذیرفت که در دو دیدار تیمش در مرحله انتخابی جام جهانی 2010 برابر ایسلند و نروژ حفاظت از دروازه تیم ملی کشورش را به‌عهده داشته باشد.

بهترین دروازه‌ بان‌های جهان

از راست بالا: بوفون، پیتر چک، فاندرسار - از راست پایین: الیور کان، کاسیاس، اشمایکل

سن کاسیاس
و بالاخره به "ایکر کاسیاس" می‌رسیم. کاسیاس که در نزد هواداران رئال به "سن کاسیاس" یا "کاسیاس مقدس" مشهور است، در فصل 2008 – 2007 جایزه "زامورا" را نیز که ویژه بهترین دروازه‌بان فصل لالیگاست کسب کرد. کاسیاس در سال های 2002 و 2003 عنوان دوم رده‌بندی بهترین دروازه‌بان سال را به‌‌خود اختصاص داد و در سال 2007 سوم شد. با آنکه این بازیکن 27 ساله نسبت به بوفون، فاندرسار و چک قامت کوتاه‌تری دارد، همچون آنها در هوا و زمین به کمتر بازیکنی باج می‌دهد. کاسیاس آنقدر محبوبیت دارد که هوادارانش در اقدامی سمبلیک برای اینکه او مرد سال فوتبال اروپا شود، امضا جمع کردند. وی برای دو سال پیاپی، یعنی در سال‌های 2008 و 2009 به‌عنوان بهترین دروازه‌بان جهان انتخاب شد.

تازه رسیده‌ها
به‌جز دروازه‌بان‌هایی که راجع به آنها سخن گفته شد، چند تن از دروازه‌بان‌های دیگر جهان هم در شرایط مطلوبی به‌سر می‌برند و توانایی این را دارند که در سال‌های آتی به سقف فوتبال جهان برسند. از جمله این دروازه‌بان‌ها می‌توان به "په په دینا" دروازه‌بان اسپانیایی لیورپول اشاره کرد که بعد از نمایش‌هایی درخشان در تیم محبوب "مرسی ساید" فاصله خود را با ایکر کاسیاس در تیم ملی اسپانیا به حداقل رسانده است. "ژولیو سزار"، دروازه‌بان برزیلی اینتر با بازی‌هایی کم نقص، خود را در زمره بهترین‌های پستش در سطح جهان قرار داده است و یکی از آماده‌ترین دروازه‌بان‌های آمریکای جنوبی است.

بهترین دروازه‌بان‌های جهان از دید فدراسیون بین المللی آمار و تاریخ فوتبال (IFFHS):     
1987- ژان ماری فاف ( بلژیک - بایرن مونیخ)
1988- دینات داسایف (شوروی سابق - اسپارتاک مسکو)
1989- والتر زنگا (ایتالیا - اینتر)
1990- والتر زنگا (ایتالیا - اینتر)
1991- والتر زنگا (ایتالیا - اینتر)
1992- پیتر اشمایکل (دانمارک - منچستر یونایتد)
1993- پیتر اشمایکل (دانمارک - منچستر یونایتد)
1994- میشل پردوم  (بلژیک - میشلن)
1995-  خوزه لوئیس چیلاورت (پاراگوئه - ولز سارسفیلد)
1996- آندریاس کوپکه (آلمان - مارسی)
1997- خوزه لوئیس چیلاورت (پاراگوئه - ولز سارسفیلد)
1998- خوزه لوئیس چیلاورت (پاراگوئه - ولز سارسفیلد)
1999- الیور کان (آلمان - بایرن مونیخ)
2000- فابین بارتز (فرانسه - منچستر یونایتد)
2001- الیور کان (آلمان - بایرن مونیخ)
2002- الیور کان (آلمان - بایرن مونیخ)
2003- جانلوئیجی بوفون (ایتالیا - یوونتوس)
2004- جانلوئیجی بوفون (ایتالیا - یوونتوس)
2005- پیتر چک (جمهوری چک - چلسی)
2006- جانلوئیجی بوفون (ایتالیا - یوونتوس)
2007- جانلوئیجی بوفون (ایتالیا - یوونتوس)
۲۰۰۸- ایکر کاسیاس (اسپانیا - رئال مادرید)
۲۰۰۹- ایکر کاسیاس (اسپانیا - رئال مادرید)


sadegh بازدید : 335 جمعه 24 دی 1389 نظرات (0)

بیوگرافی لیلا فروهر

لیلا فروهر خواننده پاپ ایرانی است. او فرزند یکی از هنرپیشگان پیشین سینمای ایران به نام جهانگیر فروهر است. لیلا فروهر متولد 4 اسفند 1337 می‌باشد که در خانواده‌ای هنرمند از مادری هنرپیشه به نام فرنگیس فرحزادی به دنیا آمد. چندین سال بعد خواهر لیلا به دنیا آمد که فریبا نامیدندش. لیلا از 4 سالگی با بازی در سلطان قلبها در کنار زنده یاد فردین کار خود را شروع کرد. لیلا از 14 سالگی خوانندگی را به طور حرفه‌ای آموخت وخواند. وی در ابتدای حرفه‌اش قرار داشت که انقلاب شد.او چندین سال بعد از انقلاب در ایران ماند و چند تئاتر بازی کرد .خواهرش فریبا دوره دبیرستان را به پایان رساندو اول از همه به امریکا سفر کرد.

در آمریکا به لیلا پیشنهاد کنسرت شد و او هم خواند .او با مخمل ناز که اولین آلبومش در خارج از ایران بود شروع کرد.18 سال در امریکا خواند. او در 19 اوت 2004 با فردی به نام اسی (اسماعیل) ازدواج کرد. وبعد زندگی خود را از مادر و خواهر وبرادرش جدا کرد و به اورنج کانتی رفت. او تصمیم دارد بعد از عید 1385 بچه دار شود.

او هم اکنون آلبوم یک بوسه را به پایان رسانده و تا یک سال یعنی سال 1385 به دلیل بچه دار شدنش کنسرت ندارد ولی آلبوم بیرون می‌دهد
sadegh بازدید : 446 جمعه 24 دی 1389 نظرات (1)

بقیه در ادامه مطلب

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

بروس لی در در ۲۰ ژوئیه ۱۹۷۳ با مرگ ناگهانی و مشکوک در هنگ کنگ بدرود حیات گفت. علت مرگ وی هنوز در هاله‌ای از ابهام باقی مانده اما شایعترین نظریه خونریزی مغزی بر اثر دارو‌های تجویز شده و حساسیت زیاد می‌باشد. قبر او در سیاتل آمریکا در خیابان گارفیلد می‌باشد

مقبره بروس لی در کنار پسرش براندون لی در سیاتل آمریکا

 



sadegh بازدید : 382 جمعه 24 دی 1389 نظرات (0)

داستان آموزنده "مورچه و سلیمان نبی" - www.RadsMs.com

روزی حضرت سلیمان (ع ) در کنار دریا نشسته بود،

نگاهش به مورچه ای افتاد که دانه گندمی را باخود به طرف دریا حمل می کرد.

سلیمان (ع) همچنان به او نگاه می کرد که دید او نزدیک آب رسید.

در همان لحظه قورباغه ای سرش را از آب دریا بیرون آورد و دهانش را گشود.

مورچه به داخل دهان او وارد شد و قورباغه به درون آب رفت.

سلیمان مدتی در این مورد به فکر فرو رفت و شگفت زده فکر می کرد.

ناگاه دید آن قورباغه سرش را از آب بیرون آورد و دهانش را گشود.

آن مورچه آز دهان او بیرون آمد، ولی دانه ی گندم را همراه خود نداشت.

سلیمان(ع) آن مورچه را طلبید و سرگذشت او را پرسید.

مورچه گفت :

بقیه در ادامه مطلب 

sadegh بازدید : 418 جمعه 24 دی 1389 نظرات (0)

آداب تحویل سال نو

وقت تحویل سال، همه اعضای خانواده در خانه های خود گرد هم می آیند و در کنار سفره نوروزی می نشینند.

شمع ها یا چراغ های خانه را پیش از تحویل سال روشن می کنند و سکه هایی لای قرآن می گذارند.

پس از تحویل سال، همه اعضای خانواده به یکدیگر عید مبارکی می گویند. آنگاه بزرگ خانواده دعای تحویل سال رامی خواند و دیگران آن را تکرار می کنند و سپس بزرگ خانواده قرآن رامی گشاید و هفت سوره یا هفت آیه از قرآن را که با کلمه

در ادامه بخوانید.../*

تعداد صفحات : 2

درباره ما
برای دوست داشتنت واژه کم می آورم...برای چشمانت وقتی همه ابرهای عالم در آن جمع میشوند تا ببارند.برای دستانت که وارثان آرامش زمینی خداوند خدایند و برای لبهایت وقتی دوستت دارم را سرود معراج قلب من میسازد
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 52
  • کل نظرات : 19
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 8
  • آی پی امروز : 36
  • آی پی دیروز : 32
  • بازدید امروز : 43
  • باردید دیروز : 707
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 829
  • بازدید ماه : 1,486
  • بازدید سال : 4,799
  • بازدید کلی : 282,626